جدول جو
جدول جو

معنی ابن ثمنه - جستجوی لغت در جدول جو

ابن ثمنه
(اِ نُ ثُ نَ)
از امرای مسلمین در جزیره صقلیه در اواسط قرن پنجم هجری. او از قوّاد جیش بوده و فرزند ابن اکحل امیر سابق آن جزیره رابقتل آورده و خود مستقل گشت و خویشتن را قادر بالله نامید و با مساعدت بعض ملوک نصاری چندی حکومت راند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ ؟)
یحیی بن یحیی قرطبی. وفات 315 ه. ق. از اطبای نامی اندلس. او در نجوم و ادبیات نیز مهارت داشت و معتزلی مذهب بود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ دُ مَ نَ)
ابوالسری عبدالله بن عبیدالله. شاعر عرب. در اغانی جلد 15 و نیز حماسه نام او آمده و اشعار او نقل شده است لیکن از شرح حال او چیزی در دست نیست و تنها افسانۀ راجع بکشته شدن او مشهور است. ابن ابی طاهر طیفور و نیز زبیر بن بکار را دو کتاب در اخبار ابن دمینه بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ نَ)
انگور. عنب. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ تَ رَ)
مرغی است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بَ نَ)
سوط. تازیانه. چمچرغه. تازانه. قمچی. شلاق. ج، بنات بحنه
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نَ)
عمرو بن محمد بن سلیمان بن راشد، از غیر نژاد عرب، از موالی یوسف بن عمر ثقفی. وفات 278 ه. ق. خنیاگر معروف. شاگرد اسحاق بن ابراهیم موصلی. موطن او بغداد بوده و کتاب مجردالاغانی از اوست و شعر نیز میگفته و از ندمای متوکل بوده است. پدرش محمد بن سلیمان از کتّاب مشهور است. بانه نام مادر اوست. (ابن خلکان) ، نام خماری بطائف
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ نَ)
ماه نو. هلال
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ کَمْ مو نَ)
عزالدوله سعد بن منصور اسرائیلی، صاحب شبهۀ مشهوره. او راست: شرح تلویحات سهروردی شیخ اشراق. تنقیح الابحاث فی البحث عن الملل الثلاث. شرح اشارات شیخ الرئیس ابوعلی و آنرا به نام فرزند خود شمس الدین صاحب دیوان الممالک کرده است، و در این شرح آنچه از کلمات حکما و شرح خواجۀ طوسی پسند کرده گنجانیده، به نام شرح الاصول و الجمل من مهمات العلم و العمل. و کتاب تنقیح الابحاث او در ابطال دین مسیح و مسلمانی و اثبات دین یهود است و زین الدین بن محمد ملطی متوفی به سال 788 ه. ق. را بر آن ردّی است موسوم به نهوض حثیث النهود الی خوض خبیث الیهود. و نیز ابن ساعاتی متوفی به سال 694 ه. ق. را بر آن رد دیگر است به نام الدرالمنضود فی الرد علی فیلسوف الیهود
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ شَنْ نَ)
خر. حمار. درازگوش
لغت نامه دهخدا